تقدیم به تنها یگانه ام

"محسن یگانه"


نمی دونم از کجا شروع کنم سر یه دوراهی موندم آخه می خواتم سکوت قلبم و بشکنم آخه می خوام دو  سالی رو که منتظرش بودم و واسش تعریف کنم اما این قدر زیاده که حتی تو یه دفترم جا نمی شه .... رگ خوابم فقط تو دست تنها یگانه ام بود خودش می تونه که ترک های قبلم هم  فقط بخاطره او بود  همیشه وقتی تنها بودم فریاد می زدم آهای آدم ها من هیچی نمی خوام فقط یه آسمون آبی می خواستم و با یه سقف کوچیک و تو ،  دوست داشتم فریاد بزنم که من تو رو کم دارم ولی کسی صدامو نمیشنید من بخاطره او کینه ها رو انداختم دور ، چون می گفت اون وقت دیگه مال همیم ولی بازم نشد ؛ کم کم داشت عذاب میداد این خاطرات ، بغض گلوم و گرفته بود چه جوری می تونستم بشکنمش حافظه ضعیفمم دیگه کم کم داشت از کار می افتاد آخه فاصله هامون  به اندازه یه دنیا بود و او مث  یه روز بود و منم مث یه ستاره بهش گفتم اگه تو نباشی تنها یگانه ام دنیا واسم قد یه تابوته ولی ، ولی ، ولی کاش که تورو سرنوشت ازم نمی گرفت ، اگه خاطره هام تو رو یادم میارن یادم میارن که چه شبای با صدای نازت بیدار بودم  از همون موقعی  که ساله کبیسم نفرین شده بود  آخه  دل منم دیگه ، کم کم داشت پیر می شد  از همون موقعی که وقتی رفتی کم کم این جمله واسم حقیقت پیدا کرده بود که وقتی نیستی هر چی غصه ست تو صدامه ولی چی کار می کردم منتظر موندم دوباره یه سال دو سالی گذشت دیگه هیشکی نداشتم جز صداتو آخه چی بگم خیلی تنها بودم چشمای خیسمو رو به آسمون کردمو گفتم ای خدا دلگیرم ازت من که گناهی ندارم چرا قسمتم اینه ؟ ولی بازم بیاده ش افتادم که می گفت بهم سرتو بالا بگیر منم همین کارو کردم تو اون موقع هیشکی نمی تونست بفهمه که من چه حالی دارم و دلم از چی گرفته ؟؟ واسه همین فهمیدم که بدون صدای تنها یگانه ام  من دیگه اینجا جای ندارم واسه همین می خوام به تنها یگانه ی روی زمین بگم  بمون دلم فقط به بودنت خوشه من و فکر رفتن تو می کشه بخدا یگانه ام  بدون تو نمی تونم.


توی دنیا فقط یه نفر هست که وسعت صداش روح و روانم رو دیووووانه میکنه......اونم کسی نیست جزء سلطان "محسن یگانه"


برای سلامتی و سرحالی و شادابی و موفقیت در زندگی و کار "محسن یگانه" عزیز و "خانواده" گرانقدرشان یک "صلوات" بفرستید.......حتما بفرستید ها


منتظر نظر یگانه ای تون هستم........مرسی.